بله، برای بسیاری از ناشنوایان، زبان اشاره به عنوان زبان مادری یا زبان اول آنها در نظر گرفته میشود. این موضوع به چندین دلیل زبانی، فرهنگی و اجتماعی وابسته است:
- 1. زبان طبیعی ارتباطی:
برای ناشنوایان، زبان اشاره بهترین و طبیعیترین وسیله ارتباطی است، چرا که مبتنی بر دیداری است و نه شنیداری. از آنجا که ناشنوایان نمیتوانند به راحتی از طریق زبانهای شنیداری (مانند زبان گفتاری) ارتباط برقرار کنند، زبان اشاره به عنوان ابزاری قدرتمند برای تعامل با دیگران عمل میکند.
زبان اشاره برای بسیاری از ناشنوایان به همان شکلی طبیعی است که زبان گفتاری برای افراد شنواست. آنها از طریق این زبان میتوانند به طور کامل و مؤثر افکار و احساسات خود را بیان کنند.
- 2. زبان مادری در مفهوم فرهنگی:
در جوامع ناشنوایان، زبان اشاره به عنوان زبان فرهنگی و هویتی آنها شناخته میشود. بسیاری از ناشنوایان، بهویژه آنهایی که در جوامع ناشنوایان بزرگ شدهاند، زبان اشاره را از همان اوایل کودکی یاد میگیرند و به عنوان اولین زبان خود از آن استفاده میکنند.
این زبان در تعاملات خانوادگی، آموزشی و اجتماعی به عنوان ابزار اصلی ارتباط در این جوامع عمل میکند.
- 3. ارتباط با هویت فرهنگی:
زبان اشاره بخش مهمی از هویت فرهنگی ناشنوایان است. بسیاری از ناشنوایان خود را عضو یک جامعه فرهنگی جداگانه میدانند که با زبان اشاره ارتباط برقرار میکند. این فرهنگ ناشنوایان دارای ارزشها، تاریخ و هنجارهای خاص خود است.
از این رو، زبان اشاره نه تنها وسیلهای برای ارتباط است، بلکه بخشی از هویت و تاریخ ناشنوایان نیز محسوب میشود.
- 4. تحصیل و رشد شناختی:
برای کودکانی که ناشنوا به دنیا میآیند یا در اوایل کودکی شنوایی خود را از دست میدهند، یادگیری زبان اشاره به عنوان اولین زبان باعث رشد شناختی و زبانی بهینه آنها میشود. بسیاری از تحقیقات نشان داده است که کودکانی که به زبان اشاره آموزش میبینند، در مقایسه با کودکانی که با تأخیر در یادگیری زبان مواجه میشوند، مهارتهای زبانی و شناختی بهتری دارند.
زبان اشاره به کودکان ناشنوا این امکان را میدهد که از همان دوران اولیه رشد با محیط اطراف خود در ارتباط باشند و از لحاظ زبانی و شناختی پیشرفت کنند.
- 5. زبان اول برای برخی، اما نه همه:
با این حال، همه ناشنوایان زبان اشاره را به عنوان زبان اول یا مادری خود نمیشناسند. برخی از ناشنوایان در خانوادههای شنوایانی بزرگ میشوند که زبان اشاره را بلد نیستند و به جای آن، کودکانشان را از طریق زبانهای گفتاری و شنیداری یا روشهای شفاهی تربیت میکنند. در این موارد، زبان اشاره ممکن است به عنوان زبان دوم در مراحل بعدی زندگی یاد گرفته شود.
اما برای بسیاری از ناشنوایان، به ویژه آنهایی که در خانوادههای ناشنوا یا جوامع ناشنوا بزرگ شدهاند، زبان اشاره زبان مادری و اصلی آنها است.
- 6. تفاوتهای بین زبانهای اشاره مختلف:
درست مانند زبانهای گفتاری، زبانهای اشاره متعددی در جهان وجود دارند. برای مثال، زبان اشاره آمریکایی (ASL)، زبان اشاره بریتانیایی (BSL)، زبان اشاره ایرانی (ISL) و بسیاری دیگر، که هرکدام قواعد دستوری و واژگان خاص خود را دارند. از این رو، یک ناشنوا ممکن است به یکی از این زبانها به عنوان زبان مادری یا زبان اول خود مسلط باشد.
- 7. زبان اشاره به عنوان زبان طبیعی:
برخلاف برخی از تصورات اشتباه، زبان اشاره یک زبان کامل با قواعد دستوری، ساختار جملات و واژگان خاص است. این زبانها دارای تواناییهای کاملی برای بیان افکار پیچیده، احساسات و مفاهیم انتزاعی هستند. بنابراین، زبان اشاره به عنوان یک زبان طبیعی برای بسیاری از ناشنوایان عمل میکند و میتواند به عنوان زبان مادری آنها محسوب شود.
جمعبندی:
برای بسیاری از ناشنوایان، زبان اشاره به عنوان زبان مادری شناخته میشود زیرا این زبان اولین و طبیعیترین وسیله ارتباطی آنهاست. این زبان به آنها امکان میدهد تا هویت فرهنگی خود را حفظ کرده و به طور کامل در جوامع ناشنوایان مشارکت کنند. زبان اشاره همچنین برای رشد شناختی و زبانی کودکان ناشنوا از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، زبان اشاره نقش اساسی در زندگی بسیاری از ناشنوایان ایفا میکند و به عنوان زبان مادری آنها تلقی میشود.
دیدگاهها