مقدمه:
براساس تعریف ASHA در سال ۱۹۸۴،توان بخشی شنوایی عبارت از مجموعه ی از خدمات و شیوه هایی برای آسان نمودن ارتباط دریافتی و بیانی مناسب در افراد دچار کاهش شنوایی است.(آلپینر.۱۹۹۳) تیم توان بخشی شنوایی که شامل: شنوایی شناس، آسیب شناس گفتار و زبان،روان شناس،مددکار،معلم کودک دچار آسیب شنوایی،گروه های توان بخشی دیگرچون: فیزیوتراپیست،کاردرمانگر و…،والدین کودک و متخصصین گروه پزشکی به ویژه متخصص گوش ،نرولوژیست،چشم پزشک می باشد.خدماتی مانند:ارزیابی و تجویز سمعک یا دیگر وسایل کمک شنوایی،مشاوره،آموزش ارتباط،روش های ارتباطی شامل:زبان اشاره،روش شفاهی ،روش دو زبانه و…،تربیت شنوایی،آموزش زبان،گفتار خوانی،تولید گفتارو…ارائه می گردد. در این میان آموزش مهارت های شنیداری از جایگاه خاصی بر خوردار است،برای آموزش مهارت های شنوایی ،برنامه های مختلفی توسط محققین مختلف وجود دارد،که هدف مشترک همه ی آن ها افزایش درک شنیداری گفتار ، رشد آن و تشویق فرد کم شنوا در به کار گیری آن می باشد.
مکاتب آموزشی ویژه کودکان کم شنوا:
در حال حاضر سه مکتب آموزشی خاص برای کودکان کم شنوا در جهان وجود دارد که عبارتند از:۱-مکتب Manualism :طرفداران این مکتب اعتقاد دارند که در آموزش کودکان کم شنوا یک چیز را نمی توان نادیده گرفت و ان هم استفاده از علائم دست می باشد.این گروه بسته به میزان باور و اعتقاد به استفاده از باقیمانده شنوایی به چند گروه American sign language (ASL) ،Total communication(TC)، Bilingual-Bicultural(Bi-Bi)تقسیم می شوند.
۲-مکتب Oralism:طرفداران این مکتب معتقدند که استفاده همزمان از حواس بینایی و شنوایی برای آموزش مهارت های مختلف از جمله زبان و گفتار به کودک کم شنوا ضروری است.در این شیوه آموزشی بر لب خوانی و گفتار خوانی تاکید زیادی می شود.
۳-مکتب Auralism :این گروه از درمان گران به تشخیص زود هنگام کم شنوایی و حداکثر استفاده از باقیمانده شنوایی کودک کم شنوا تاکید و توجه زیادی دارند.از نظراین گروه فراگیری زبان وگفتار،اصولا پدیده ای شنیداری است.رشد و توسعه ی آن جز از طریق تحریک و تقویت مناسب باقیمانده شنوایی و تاکید بر آموزش مهارت گوش دادن ممکن نیست.
تعریف آموزش مهارت های شنوایی:
ایجاد شرایط ارتباطی خاص برای کودکان کم شنوا یا نا شنوا برای دستیابی به توانایی های در درک شنیداری گفتار که کودکان شنوا بدون مداخله ی دیگران آن ها را کسب می کنند.این آموزش ها سبب افزایش باقیمانده شنوایی نمی شود اما باعث می شود تا توانایی فرد در استفاده از اصوات موجود افزایش یابد،یعنی تبدیل توانایی های بالقوه به بالفعل.
اهداف آموزش مهارت های شنوایی به کودکان دچار آسیب شنوایی:
۱-افزایش مهارت های ارتباطی
۲-افزایش اعتماد به نفس نسبت به شنیده ها
۳-تشخیص اجزا زنجیری و زبر زنجیری گفتار
۴-افزایش گنجینه ی واژگان
۵-سرعت بخشیدن به روند زبان آموزی
۶-افزایش ظرفیت تولید گفتار
۷-به کار گیری شنوایی و بینایی به طورهمزمان جهت برقراری ارتباط
۸-استفاده صحیح از کلمات در نوشتار
فواید آموزش مهارت های شنوایی به کودکان دچار آسیب شنوایی:
۱-پیشگیری از اثرات سوء آسیب شنوایی
۲-سرعت بخشیدن به روند زبان آموزی
۳-افرایش ظرفیت تولید گفتار
۴-افزایش اعتماد به نفس کودک درمورد شنیده هایش
۵-امکان تشخیص اجزا زنجیری و زبر زنجیری گفتار
در این باره مطالعات زیادی در سطح جهانی ونیز در داخل کشور انجام شده است که یک نمونه ی آن مطالعه ای با عنوان تاثیر تربیت شنوایی و عوامل موثر بر آن توسط سرکار خانم جاراللهی در کلینیک توان بخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در سال ۷۷-۱۳۷۴ روی ۲۵ کودک دچار آسیب شنوایی مادرزادی می باشد.که نتایج آن به شرح ذیل است:در این مطالعه نشان داده شد که تربیت شنوایی تاثیر فراوانی در بالفعل کردن توانایی های بالقوه سیستم شنوایی دارد ودر این راستا همکاری کودک و والدین،سن کم کودک،عدم تاخیر بین تشخیص آسیب شنوایی تا دریافت سمعک و شروع تربیت شنوایی بسیار مهم نشان داده شد.ونیزدربررسی تاثیر سن بر تربیت شنوایی مشخص شد که دو سوم کودکان کمتر از سه سال به مرحله ی درک رسیده اند(علت نرسیدن ۳۰درصد سایر کودکان کوتاه بودن مدت زمان تربیت شنوایی بوده است)و تنها ۵۰درصد کودکان بالای پنج سال به درک رسیده اند(علی رغم طولانی بودن مدت تربیت شنوایی)بنابراین سن ،کم شنوایی برای رسیدن به درک شنوایی گفتار بسیار حائز اهمیت می باشد.
عوامل مؤثر بر پیشرفت کودک درآموزش مهارت های شنوایی:
۱- محتوای برنامه آموزشی
۲- ویژگی های کودک:
– شکل و نوع ادیوگرام
– باقیمانده شنوایی و میزان دریافت اطلاعات توسط سیستم تقویت کننده
– نوع وسیله کمک شنوایی
– سن کودک
– داشتن انگیزه برای دریافت آموزش
– وضعیت خانواده
– سن رخداد کم شنوایی
– مدت زمان کم شنوایی هنگام آغاز برنامه
– شخصیت کودک ، ویژگی های فردی کودک
کاندیداتوری:
در کودکان هر زمان که آسیب شنوایی رخ دهد و میزان آسیب هر چقدر که باشد کاندید برای آموزش می شوند.آموزش در کودکان قبل از دوره ی زبان آموزی با بعد از دوره ی زبان آموزی متفاوت می باشد.برنامه کودکان با کم شنوایی ملایم و متوسط با کودکان با کم شنوایی شدید و عمیق متفاوت است. بزرگسالانی که در کودکی دچار آسیب شنوایی شده اند ودر بزرگسالانی جهت آموزش مهارت های شنوایی مراجعه کرده اند کاندید نمی شوند،چون زمان زیادی از آسیب شنوایی آن هاگذشته است و احتمال موفقیت بسیار کم است.
افراد مبتلا به مشکلات سیستم شنوایی مرکزی نیز کاندید این آموزش ها می باشند.استفاده از نوع خاصی از آموزش مهارت های شنوایی برای مشکلاتی غیر از آسیب شنوایی مانند:آفازی،اختلال حافظه،اختلال یادگیری،عقب ماندگی ذهنی و…وجود دارد.
سطوح مهارت های شنوایی:
۱-آگاهی ازصدا و کشف آن(Detection):کشف صدا به معنای آگاهی از وجود آن است. و زمانی صورت می گیرد که صدا در محدوده ی شنوایی انسان قرار گیرد.یعنی از نظر فرکانسی در محدوده ی ۲۰۰۰۰-۲۰ هرتز باشد و از نظر شدت انرژی لازم برای تحریک سیستم شنوایی فرد را داشته باشد.
۲-تمایز گذاری اصوات(Discrimination) :تمایز در واقع قدرت تفاوت گذاری بین اصوات مختلف است.حس شنوایی با توجه به خصوصیات فیزیکی متفاوت اصوات پیام های عصبی مختلف را تولید می کند،که فرد را قادر می سازد تا بین اصوات مختلف تفاوت قائل شود.
۳-شناسایی اصوات(Identification) :عبارت است از تشخیص صحیح اصوات از یک دیگر به نحوی که فرد هر یک را کاملا تشخیص دهد.در این مرحله فرد علاوه بر تمایز گذاری بین اصوات باید هر یک از آن ها را به صورت جدا گانه تشخیص دهد.
۴-درک گفتار(Comprehention):هدف از انجام تمامی تمرینات در این مرحله،توسعه ی فرایند های مغزی مربوط به
حس شنوایی است.به طوری که باید سعی نمود توانایی های درکی بالقوه را تبدیل به توانایی های بالفعل کرد.
ارسالی از عمار لطفی دانشجوی گفتار درمانی
دیدگاهها