سر و صدا (آلودگی صوتی) و سکته قلبی
پژوهشگران آلمانی در مطالعات خود در شهرها به این نتیجه رسیده اند که احتمالا صدای مزاحم پس از دود و استعمال دخانیان و آلودگی هوا دومین عامل مهم سکته های قلبی در میان اهالی شهری مانند برلین بوده است و احتمال خطر مرگ در اثر سکته قلبی به علت آلودگی صوتی حتی از خطر مرگ بر اثر سرطان ریه ناشی از غبار و آلودگی هوا هم بیشتر می باشد. محققان انگلیسی نیز نتایج مشابهی را در مورد کسانی که در محلات مرکزی و پر صدا و خیابان های پر رفت و آمد شهر زندگی می کردهاند ارایه و گزارش می نمایند.
صدا و سلامت روان
علاوه بر تغییرات فیزیولوژیک عادی مثلا خستگی جسمی ، برخی تغییرات روانی نیز در جریان انجام کار یا زمانی که فرد در شرایط خاصی قرار می گیرد، به وجود می آید.ابعاد و ویژگی های این تغییرات روانی هنوز به طور دقیق روشن نشده است. با این همه، می توان به دو مورد اشاره کرد که :
* اولی معمولا تحت عنوان “کسالت” به کار می رود و بر اثر اشتغال به کارهایی به وجود می آید که مورد علاقه ی فرد نیست. البته کسالت در اغلب موارد، بر اثر کارهای تکراری یا خیلی ساده حاصل می شود. با این همه نباید فراموش کرد که کار، در نفس خود کسالتآور نیست، بلکه واکنش فرد در مقابل کار است که ویژگی های کسالت آور بودن را به آن نسبت می دهد. در واقع کارگر یا کارمند است که کار را کسالت آور توصیف می کند، نه این که کار کسالت آور بودن خود را نشان دهد.
* متغییر دوم که در برخی موارد پیش می آید تحت عنوان “خستگی ذهنی” به کار می رود و احساسهای کاملا شناخته شده کوفتگی، بی میلی به کار، دلزدگی، چشم پوشی از کار را در برمی گیرد. از این متغیر تحت عنوان “خستگی روانی” نیز نام برده می شود.
طبق مطالعات انجام شده صدای بلند، دامنه توجه افراد را کاهش می دهد و افراد تنها قادر خواهند بود حواس خود را بر امور خیلی مهم متمرکز سازند و فقط به محرک های شدید توجه نمایند.
صدای زیاد در محیط کار، زندگی و روابط اجتماعی، کار افراد را به طور ریشه ای مختل می کند. کسانی که در محیط های پر سرو صدا کار می کنند، به هنگام بازگشت به خانه، آن قدر خستهاند که اصلاً حوصله ندارند از خانه خارج شوند و به دید و بازدید فامیل بروند و حتی حاضر نمی شوند پاسخ سوالات همسر و فرزندان خود را به دقت و با حوصله بدهند.
این نوع زندگی، به مرور زمان، هم برای خود فرد و هم برای اطرافیان او خسته کننده و در نهایت باعث اختلافات خانوادگی می شود.
صدای بلند، عملکرد روزانه شخصی افراد را مختل می کند، فراموشی و خطاهای ادراکی به وجود می آورد و حتی موجب می شود کارکنان اشیای خود را فراموش کنند و به مرتب کردن میز کار خود و اطراف نپردازند. کارکنانی که در معرض صدای محیط کار قرار می گیرند، نسبت به هم جبهه می گیرند و در واقع عصبانی می شوند. از کوچک ترین اختلاف رنجیده خاطر می شوند و رفتار پرخاشگرانه از خود، به صورت کلامی و عملی نشان می دهند.
منبع : محمدرضا میرغلامی
دیدگاهها